کد مطلب:214271 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:359

کودکی درد آشنا
مرحوم قطب الدین راوندی و دیگر بزرگان به نقل از عیسی شلمقانی آورده اند:

روزی بر محضر مبارك امام صادق علیه السلام وارد شدم و تصمیم داشتم كه درباره ی شخصی به نام ابوالخطاب سؤال كنم.

همین كه داخل منزل حضرت رفتم و سلام كردم، امام علیه السلام فرمود:

ای عیسی! چرا نزد فرزندم موسی - كاظم علیه السلام - نمی روی، تا آنچه كه می خواهی از او سؤال كنی؟!

من دیگر سخنی نگفتم و برای یافتن حضرت موسی كاظم علیه السلام روانه گشتم؛ و سرانجام او را در مكتب خانه یافتم، كه نشسته بود و مدادی در دست داشت.

چون چشم آن كودك معصوم بر من افتاد، اظهار داشت:ای عیسی! خداوند متعال در روز أزل از تمامی پیغمبران و خلایق، بر نبوت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و اله و سلم، و نیز خلافت و جانشینی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام عهد و میثاق گرفته است؛ و همگان نسبت به آن وفادار و ثابت هستند.



[ صفحه 22]



و لیكن عده ای از افراد، ایمانشان حقیقت و واقعیت ندارد، بلكه ایمان آن ها عاریه و ظاهری است، كه ابوالخطاب نیز از جمله ی همین افراد می باشد.

عیسی شلمقانی گوید: چون از آن كودك، چنین سخنی عظیم را شنیدم، خصوصاً كه از نیت و قصد درونی من آگاه بود، بسیار خوشحال شدم؛ و آن حضرت را در آغوش گرفته و پیشانی او را بوسیدم و اظهار داشتم:

ذریه ی رسول الله صلوات الله علیهم، بعضی از بعضی ارث می برند و همگان یكی می باشند.

و پس از آن، نزد امام صادق علیه السلام بازگشتم و جریان را برایش بازگو كردم؛ و افزودم بر این كه همانا او حجت خدا و خلیفه ی بر حق رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم است.

سپس امام صادق علیه السلام فرمود: چنانچه هر مطلب و سؤالی كه داشتی، از این فرزندم - كه او را مشاهده نمودی - سؤال می كردی، تو را پاسخ كافی و كامل می داد [1] .



[ صفحه 23]




[1] الخرايج و الجرايح: ج 2، ص 653، ح 2، بحارالأنوار: ج 48، ص 58، ح 68.